جدول جو
جدول جو

معنی کوفته خاطر - جستجوی لغت در جدول جو

کوفته خاطر
(تَ / تِ طِ)
رنجیده خاطر. (آنندراج) (از فرهنگ فارسی معین). مهموم و مغموم و دلتنگ. (ناظم الاطباء) : خلیفه بفرمود تا علم او را در پیش علم سلطان محمد بردند. آن خبر چون به سلطان رسید سخت متأثر شد و کوفته خاطر گشت. (جهانگشای جوینی). چون سلطان عثمان از گورخان دختری خواسته بود و او بدان اجابت نکرده، از آن سبب کوفته خاطر بود. (جهانگشای جوینی). شیخ از آن کوفته خاطر شد. (مجالس سعدی).
از تنگی جا درد تو شد کوفته خاطر
درد تو و دل در المند از الم هم.
واله هروی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
کوفته خاطر
رنجیده آزرده دل رنجیده خاطر
تصویری از کوفته خاطر
تصویر کوفته خاطر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گرفته خاطر
تصویر گرفته خاطر
گرفته دل، دلتنگ، اندوهگین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آشفته خاطر
تصویر آشفته خاطر
پریشان خاطر، آشفته دل
فرهنگ فارسی عمید
(شُ تَ / تِ طِ)
پریشان خاطر
لغت نامه دهخدا
(تَ / تِ طِ)
شیفته دل. دلباخته:
کآن شیفته خاطر هوسناک
دارد منشی عظیم ناپاک.
نظامی.
رجوع به شیفته دل شود
لغت نامه دهخدا
(تَ فُ پَ سَ)
دیوث وقلتبان. (آنندراج) (فرهنگ فارسی معین) :
من بگویم صفت گندۀ پرواری گرم
گو بگویند مرا مدعیان کوفته خوار.
بسحاق اطعمه (دیوان چ استانبول ص 12)
لغت نامه دهخدا
(شِ گُ تَ / تِ طِ)
شکفته خاطر. خوشحال. (ناظم الاطباء). رجوع به شکفته خاطر شود
لغت نامه دهخدا
(گِ رِ تَ / تِ طِ)
رنجیده خاطر و ملول و ناخوش. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کوفته خاطری
تصویر کوفته خاطری
رنجیده خاطر بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آشفته خاطر
تصویر آشفته خاطر
پریشان خاطر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوفته خوار
تصویر کوفته خوار
دیوث قلتبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرفته خاطر
تصویر گرفته خاطر
ملول دلتنگ مکدر غمگین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آشفته خاطر
تصویر آشفته خاطر
آشفته درون
فرهنگ واژه فارسی سره
آسیمه دل، آشفته حال، پریش، پریشان، پریشان حال، پریشان خاطر، دلواپس، شوریده خاطر، مضطرب
متضاد: آسوده خاطر، آسوده خاطری
فرهنگ واژه مترادف متضاد